واکنش روشنک گرامی به قتل کارگردان: ذره ذره راحت شدی!
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۴۵۳۱۵
واکنش روشنک گرامی به قتل بابک خرمدین
واکنش روشنک گرامی به قتل کارگردان: ذره ذره راحت شدی! روشنک گرامی در واکنش به خبر تلخ و عجیب قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش نوشت:
"بابک رو میشناختم یه جورایی همسایه بودیم مرد نجیبی بود هردو عا شق فیلم های تارکوفسکی بودیم کم حرف و خجالتی بود و هر دو به فلسفه خیلی علاقه داشتیم سال ها بود دنبال تهیه کننده ای می گشت که بتونه فیلمشو بسازه فیلمی مردانه که یه نقش زن داشت و دوست داشت من بازیش کنم با تهیه کننده های زیادی هم حرف زده بود ولی سینمای ایران فیلم فلسفی رو نمی پسنده این چیزی بود که خیلیا بهش گفته بودن.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز انگار فیلمشو ساخته و خبرساز شده برای بعضیا اینجوریه بعد از مرگشون به چیزی که می خوان می رسن.این خبر به اندازه ی فیلمنامه ش حتی بیشتر از اون عجیب بود مبارکت باشه برادر.
مامانم یه دفعه که داشتیم پیاده روی می کردیم بهش گفت چرا پدر و مادرت این اسمو روت گذاشتن لبخند زد فقط.
بابک جان ذره ذره راحت شدی."
زندگی شخصی روشنک گرامیروشنک گرامی بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 1 مهر 1362 در تهران متولد شد.
این هنرمند کشورمان لیسانس کارگردانی تئاتر را از دانشگاه آزاد گرفت و لیسانس مهندسی معماری اش را هم از دانشگاه سوره گرفته است.
روشنک گرامی علاوه بر بازیگری، هنرهای دیگری هم دارد و نگاهش به دنیای بازیگری به منزله شغل نیست و در واقع تنها راه کسب درآمد را بازیگری نمیداند.
یکی از خصیصه های ظاهری روشنک گرامی مربوط به فرم چشم های او است که خودش هم در گفتگوهای متعدد به این موضوع اشاره کرده است که خیلی ها میگویند چرا دائم خوابت میاد ولی واقعا اینطور نیست و من آدم پر انرژی هستم و علت این تفکر شاید فرم چشم هایم باشد.
علاقه شدید روشنک گرامی به موسیقی
روشنک گرامی علاقه زیادی به دنیای موسیقی دارد و تار، پیانو و ساکسیفون می نوازد و پرداختن به موسیقی و حتی گوش دادن به آن حالش را دگرگون میکند.
این بازیگر جوان استعداد موسیقیایی اش را یک استعداد درونی میداند و به گفته خودش توانایی نواختن سازهای مختلف را دارد و جنس علاقه اش به موسیقی متفاوت از بازیگری است.
روشنک گرامی علاوه بر پرداختن به این هنرها در زمینه طراحی لباس و نوشتن فیلمنامه هم تا حدودی تبحر دارد.
روشنک گرامی از عشق سرعت بودن تا تصادف وحشتناک
روشنک گرامی علاقه زیادی به رانندگی دارد و از رانندگی کردن با سرعت بالا لذت میبرد و به اصطلاح میتوان گفت که عشق سرعت است و همیشه با سرعت بالایی رانندگی میکند و به گفته خودش مادرش هنوز هم در کنار او در ماشین نمی نشیند.
این بازیگر کشورمان سال 93 یک تصادف وحشتناک را تجربه کرد و هنگام خروج از پارکینگ منزلشان با یک خودرو تصادف کرد و راهی بیمارستان شد و بعد از انجام یک جراحی چندین هفته در بیمارستان بستری بود.
منبع: فردا
کلیدواژه: روشنک گرامی بابک خرمدین قتل بابک خرمدین واکنش ها به قتل بابک خرمدین روشنک گرامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۵۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری
آفتابنیوز :
نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانهای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود، اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمیگیرد.
منبع: خبرگزاری مهر